یا زهرا ادرکنی

  • خانه 

ماجرای عجیب .....

18 شهریور 1398 توسط یا زهرا ادرکنی

?ماجرای معروف و عجیب خواب آیت الله العظمی مرعشی نجفی و شعر استاد شهریار (علی ای همای رحمت)

▫️از مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل شده است: 

?شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و مولا امیرالمؤمنین با جمعی حضور دارند. 

▫️حضرت فرمودند:

?شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند . فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید؛ آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند.

▫️مولا فرمودند:

شهریار ما کجاست ؟
▫️شهریار آمد ، حضرت خطاب به شهریار فرمودند: 

شهریار شعرت را بخوان!  
▫️و شهریار این شعر را خواند:

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا

که به مـا ســوا فـکـندی هـمـه سایـه هـمـا را
▫️ایشان فرمودند:

?وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار کیست؟

▫️گفتند:

شاعری است که در تبریز زندگی میکند
▫️گفتم:

?از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید. چند روز بعد ساعت شش صبح شهریار به خانه آیت الله می رسد خادم از او نامش را می پرسد میگوید من سید محمد بهجت تبریزی مشهور به شهریار از تبریز آمده ام پس از کمی تعلل خدام او را می پذیرند؛ آیت الله پس از دیدن شهریار می گویند این همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر(علیه السلام ) دیده ام.
▫️آیت الله می پرسند:

این شعر (( علی ای همای رحمت )) را کِی ساخته ای؟ 
?شهریار با حالت تعجب سؤال می کنند که شما از کجا خبر دارید! که من این شعر را ساخته ام؟

?چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام. ولی من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم، تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام!
آنگاه آیت الله مرعشی سری تکان می دهد ومی گوید می دانم ولی تو ای: “شهریار شعرت را بخوان!”

و او متحیر و حیران می خواند: وشهریار همان شعر بالا را می خواند.
▫️مرحوم آیت الله العضمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند: 

?چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند. حضرت، شاعران اهل بیت را احضار فرمودند: ابتدا شاعران عرب آمدند . سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند . بعد فرمودند شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید . آن گاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید.
▫️شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید:

?من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم. تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام.

▫️آیت الله مرعشی نجفی فرمودند:

?وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت , معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیده ام.

 ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند: یقینا در سرودن این غزل، به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.

 نظر دهید »

عڌاب

19 آذر 1397 توسط یا زهرا ادرکنی

?چرا خدای متعال مانند گذشته عذاب خود را بر #گناهکاران نازل نمی کند؟

 

#پاسخ:

 

✅حضرت یونس (ع) در سی سالگی به رسالت مبعوث گردید، سی و سه سال پس از آن به تبلیغ پرداخت و از میان قومش جز دو نفر کسی به او ایمان نیاورد. ایشان در شکایت به خدای متعال می فرمایند: قوم با من دشمنی می کنند و بر جان خود بیمناکم! عذاب خود را بر آنان نازل کن که ایمان نخواهند آورد. و خدای متعال می فرماید: ای یونس در بین آنها جنین، نوزاد، پیرمرد، زن ضعیف و … وجود دارد. و رحمت من بر غضبم غلبه دارد. و آنان مخلوقات من هستند و دوست دارم با آنها مدارا کنم و منتظر توبه شان باشم.

 

هنگامیکه دعوت سیصد ساله نوح در مورد قومش نتیجه ای مطلوب به همراه نیاورد تصمیم گرفت در سپیده دم یکی از روزها آنها را مورد نفرین قراردهد ، گروهی از فرشتگان بالغ بر ۱۲ هزار نفر از او خواستن تا در تصمیم خود تجدیدنظر نماید. نوح درجواب آنها گفت : سیصد سال دیگر آنها را خواهم آزمود . لاکن در پایان ضرب الاجل در وضعیت قوم او تغییری حاصل نشد ملائکه الهی مجدداً از او تقاضای فرصت دیگر کردند و نوح ۳۰۰ سال دیگر عذاب را به تأخیر انداخت در پایان ۹۰۰ سال خداوند به نوح دستور داد تا به غرس نهالی از نخل بپردازد ؛ قوم نوح بخاطر اینکار او را مورد تمسخر قرار دادند . اما پنجاه سال از رویش آن نهال گذشت تا به درخت نخلی مقاوم تبدیل گشت و به امر خداوند نوح مأموریت یافت تا با راهنمایی جبرئیل از چوب آن درخت به ساخت کشتی خویش مشغول گردد. 

 

بنابراین باید شناخت خود از گذشته را اصلاح کنیم. ما تاریخ تمام فرزندان آدم را یکجا می بینیم و بعد توقع داریم، همه حوادثی که در کل مسیر تاریخ بوده را در زندگی خود تجربه کنیم!

 

حال آنکه خدای متعال خود به شیطان مهلت داده و مسیر را برای انتخاب بشر هموار نموده و طبیعتا قرار نیست هر کسی که به گناهی مشغول می شود فورا از آسمان صاعقه ای نازل شود و او را نابود کند. بلکه بناست بشر همیشه بر سر دو راهی قرار داشته باشد. و هر کس که مسیر گمراهی را انتخاب نمود، بتواند آن را بپیماید.

 

عذاب امت ها برای زمانی است که وضعیت آن قدر سخت و بغرنج شده باشد که اندک امیدی برای ایمان کسی باقی نمانده و بعید است مومنی پیدا شود:

 

إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً (۲۷ نوح) چرا كه اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مى كنند و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمى آورند!

 

و به وضوح می بینیم که وضعیت این گونه نیست و خیل مومنان وجود دارند. ندای حق شنیده می شود و هر کس طالب حق باشد، به سهولت آن را می یابد. بنابراین عذابی که بخواهد به زندگی این نسل خاتمه بدهد، بر خلاف سنت الهی است.

 

?بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۳۹۳

 

? تفسير القمي، ج۱، ص: ۳۲۶

 

 

#مباهله_قرن_21

 

 

 نظر دهید »

میراث ماندگار

19 آذر 1397 توسط یا زهرا ادرکنی

استاد برجسته حوزه علمیه قم، گفت: دوران امام موسی کاظم(ع) آغاز زمینه سازی در جامعه اسلامی، برای مهیا شدن مردم، جهت ورود به دوران غیبت امام دوازدهم بود.

امام کاظم(ع) میراث ماندگاری در فقه شیعه دارد/ روایتی از مواجهه امام رضا(ع) با منحرفان از خط ولایت و امامت

 

آیت الله نجم الدین طبسی در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری رضوی در قم، با تسلیت فرارسیدن سالروز شهادت امام هفتم شیعیان امام موسی کاظم(ع)، در خصوص شخصیت این امام همام، اظهار داشت: یکی از مسائل برجسته زندگانی حضرت موسی بن جعفر(ع)، دوران زندانی بودن ایشان است؛ و این مسئله به نوعی شروع مقدمه چینی بمنظور آماده سازی جامعه برای دوران غیبت امام دوازدهم شیعیان حضرت مهدی(عج) بوده است.

او افزود: در زمانی که امام کاظم(ع) در زندان بودند، وکلایی داشتند که مردم برای گرفتن پاسخ سؤالات شان به آنان مراجعه می کردند.

این استاد حوزه علمیه قم، خاطرنشان کرد: در دوران بعد از امام موسی کاظم(ع) نیز شاهد هستیم که مقدمه سازی ها برای ورود به زمان غیبت امام دوازدهم در حال ادامه پیدا کردن است؛ چه آن که امام جواد(ع) در سن کودکی به امامت رسید و این شبیه همان زمانی است که امام زمان(عج) هم در سن کودکی شان به درجه و جایگاه امامت نائل آمدند.

او تأکید کرد: هم شرایط دوران امام موسی کاظم(ع) و زندانی بودن ایشان، و در نهایت ارتباط مردم با وکلای امام(ع) که به نوعی عادت دادن جامعه نسبت به امام غائب بود و هم زمان به امامت رسیدن امام جواد(ع) در دوران کودکی، هر دو، زمینه سازی برای پذیرش امامت امام دوازدهم حضرت مهدی(عج) از سوی جامعه بود، چرا که امام زمان(عج) هم در سن کودکی به امامت رسیدند و هم این که از نظرها غائب شدند و در نهایت مردم به وسیله وکلای ایشان، پاسخ سؤالات شان را می گرفتند.

آیت الله طبسی در ادامه با اشاره به دورانی که امام موسی کاظم(ع) در زندان و اسارت حکومت هارون الرشید بودند، گفت: در این زمان مردم از طریق حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، از معارف اسلامی بهره مند شده و ارتباط شان با جایگاه امامت از این طریق انجام می شد؛ و البته امام کاظم(ع) وکلای دیگری را هم مشخص کرده بودند که مردم با آن ها هم ارتباط برقرار می کردند.

او خاطرنشان کرد: البته بعد از شهادت امام موسی کاظم(ع)، برخی از وکلای ایشان، به جهت این که اموال و منابع مادی مربوط به امام هفتم را همچنان در دست خودشان نگاه دارند و به امام بعد از ایشان یعنی امام رضا(ع) ندهند، به این بهانه که امام کاظم(ع) شهید نشده و فقط از نظرها غائب شده اند، منکر شهادت ایشان شدند و شایعه کردند که امام موسی بن جعفر(ع) از این پس امام غائب است؛ همین شرایط باعث شد که امام رضا(ع) با شرایط خاصی روبرو شوند و تلاش کنند تا شایعه افراد منحرف از خط ولایت و امامت را برای جامعه برطرف کنند.

این استاد حوزه علمیه قم افزود: روایتی هست که در یک مقطع زمانی که امام کاظم(ع) در زندان بودند و آقا امام رضا(ع) عهده دار مسئولیت جانشینی ایشان و سرپرستی خانه و خانواده را عهده دار شده بودند، وقتی با حمله مأمورین حکومت به خانه مواجه شدند، برای جلوگیری از جسارت به زنان و دختران، به مأمورین حکومت هارون الرشید گفتند که هر آن چه می خواهید خودم برای تان می آورند و به این ترتیب اجازه ندادند که آنان بیش از این وارد حریم خانه و بیت شوند.

*شخصیت علمی امام کاظم(ع)

او در ادامه با اشاره به شخصیت علمی امام کاظم(ع) گفت: امام هفتم میراث ماندگاری در فقه شیعه از خود به یادگار گذاشته و روایاتی از ایشان بیان شده که سند آن بسیار معتبر است.

آیت الله طبسی افزود: معارف امام موسی کاظم(ع) در چند زمینه قابل بررسی و تحقیق است که از جمله آن ها مباحث اعتقادی، مباحث فقهی، مباحث اخلاقی، مباحث تفسیری و … می باشد؛ و اصولا کلمات و سخنان امام هفتم در کتاب های ما بسیار یافت می شود.

او گفت: قطعا اگر کسی سخنان مربوط به امام موسی کاظم(ع) را جمع آوری کند یک گنجینه ارزشمند ایجاد خواهد کرد؛ کما این که مباحث فقهی ایشان که به صورت پراکنده و سخنان کوتاه بود، در حال جمع آوری است و اکنون ۶جلد آن تقریبا آماده چاپ شده است.

این استاد حوزه علمیه قم، با بیان این که خودم از سال های قبل از انقلاب به فکر جمع آوری روایات منتسب به امام کاظم(ع) افتادم تا در نهایت این مجموعه را تحت عنوان مسند الامام الکاظم(ع) به جامعه ارائه کنم، گفت: در جریان تحقیقات خودم به این نتیجه رسیدم که میراث امام کاظم برای جهان اسلام و تاریخ تشیع بسیار غنی و گران بهاست؛ و دقیقا همین میراث گرانقدر و گرانبها باعث شد تا این امام همام در مقابل توطئه دستگاه حکومت آن روز و هارون الرشید که یک تهاجم فرهنگی به منظور به انحراف کشاندن و در نهایت نابودی اسلام ناب بود، به خوبی ایستادگی کرده و با نشر فرهنگ اصیل اسلامی توسط همین سخنان و نوشته های کوتاه شان، نقشه های هارون الرشید و حکومت عباسی را نقش بر آب کردند.

*تدبیر امام کاظم(ع) در مقابل نسل کشی شیعیان

او با اشاره به سیاست خاص امام موسی بن جعفر(ع) در خصوص بجا ماندن فرزندان نسبتا زیاد از ایشان، اظهار کرد: در دوران امام هفتم، شاهد یک هجمه سنگین و برخوردهای فیزیکی شدید از سوی دستگاه خلافت هارون الرشید با خاندان پیامبر(ع) بودیم که به نوعی یک نسل کشی و تسویه حساب خونین با اهل بیت(ع) به چشم دیده می شد؛ کما این که در دوران امام کاظم(ع) بسیاری از خاندان پیامبر(ع) و سادات به شهادت رسیدند؛ بر همین اساس امام موسی بن جعفر(ع) این سیاست را در پیش گرفتند تا نسل خاندان پیامبر(ع) با کمی و کاستی مواجه نباشد؛ حتی در جریان کاروان حضرت معصومه(س) که از مدینه به سمت قم و خراسان در حال حرکت بود، در منطقه شهرستان ساوه، افراد حکومت وقت به این کاروان حمله کرده و بسیاری از جمله افرادی از خانواده امام موسی کاظم(ع) را قتل عام کردند و خود حضرت معصومه(س) هم مجروح شدند و در نهایت به قم آمدند.

آیت الله طبسی با بیان این که نسل اهل بیت(ع) با وجود توطئه های دشمنان شان در طول تاریخ، از بین نرفت بلکه هر روز به تعداد و عظمت شان افزوده شد، گفت: از آن جایی که خود حکام ستمگر زمان ائمه معصومین(ع) از جمله هارون الرشید حاکم ستمگر عباسی می دانستند شایسته ترین فرد برای اداره جامعه امام موسی کاظم(ع) و خاندان اهل بیت(ع) هستند، به طوری که برخی علمای اهل سنت به این لیاقت و شایستگی اشاره داشته اند، اما همین حکام ستمگر عباسی، از ترس این که مبادا امام کاظم(ع) ادعای خلافت کرده و مردم دور ایشان جمع شوند، محدودیت های سنگین برای شان ایجاد می کردند.

او در پایان گفت: امروز هم دشمنان اسلام برای جایگاه ولایت فقیه، توطئه چینی می کنند و حقیقتا از این تفکر می ترسند، چون می دانند با وجود این تفکر، هیچ جایگاهی برای زیاده خواهی های آنان در جامعه اسلامی ایران وجود نخواهد داشت

 نظر دهید »

صفاتی از امام کاظم (ع)

19 آذر 1397 توسط یا زهرا ادرکنی

← کاظم و فرو برنده خشم

 

گفته شد که لقب آن امام، «کاظم» است. کاظم، یعنی «خاموش» و «فروبرندۀ خشم». دربارۀ علت شهرت آن گرامی به این لقب ، لازم است بدانید که آن حضرت، در برابر ستم‌های دشمنانش، شکیبا بود و با آنان تندی نکرد؛ حتی در ایام زندان، چندین بار ماموران در کمین بودند؛ ولی از آن حضرت، یک کلمه سخن خشم آمیز نشنیدند. ابن اثیر که از اهل سنت است، گفته است که به آن حضرت، کاظم لقب دادند؛ چون عادتش این بود که به بدرفتاران با خود، احسان می‌کرد. [۶]

 

← رئوف و مهربان

 

امام، قلبی مهربان و پرعاطفه با مردم داشت. او در حل مشکلات مردم از هیچ کوششی دریغ نمی‌کرد. یکی از افرادی که آن حضرت، از وی حمایت کرد، درمانده‌ای از «ری» بود. او بدهی‌های بسیاری به یکی از رؤسای حکومت آن شهر داشت ولی نمی‌توانست آنها را بپردازد. او در مراسم حج به محضر حضرت کاظم (علیه‌السّلام) رسید و از ایشان، کمک خواست. آن حضرت نامه‌ای نوشت به این مضمون: «آگاه باش! در تحت عرش الهی سایه‌ای وجود دارد. در آن، افرادی آرامش پیدا می‌کنند که نسبت به برادران ایمانی خود، خیر و نیکی انجام داده باشند یا گروهی از مشکلات آنان را بگشایند یا سرور و شادی به قلب او وارد سازند. حامل نامه هم برادر تو است. سلام و رحمت الهی بر شما باد.»

بر اثر نامۀ امام، تمامی بدهی‌های آن مرد، بخشیده شد. آن مرد در مراسم حج سال بعد، شرکت کرد و ماجرا را برای آن والا مقام توضیح داد و پرسید: «آیا این واقعه، شما را خوشحال کرد؟» امام فرمود: «به خدا قسم ! او مرا شادمان ساخت…» [۷]

 

← عبادت بسیار

 

آن حضرت پس از فراغت از کارهای اجتماعی، عاشقانه به عبادت روی می‌آورد. وی هیچ کاری را با عبادت هم شان نمی‌دانست و آن را هدف خلقت انسان می‌دانست. آن حضرت، قرآن را بسیار خوش می‌خواند؛ چنان که هر کس صدایش را می‌شنید، می‌گریست. آن جناب، آن چنان با اشتیاق به عبادت شبانه می‌پرداخت که به «زینت شب زنده داران» مشهور شده بود. [۸]

 

← دوری از لذت‌های دنیا

 

پیشوای هفتم شیعیان، آن چنان از دنیا و لذت هایش دور شده بود که هر کس در آن باره مطلبی از ایشان می‌شنود، جز ستایش و تمجید چیزی بر زبان نمی‌آورد. او نه برای تبلیغات که به سبب اعتقادی راستین، از دنیا چشم پوشیده بود و همین امر بود که دیگران را تحت تاثیر قرار می‌داد؛ برای مثال، روزی هارون الرشید، کنیزی ماه چهره را برای خدمتکاری آن حضرت به زندان فرستاد؛ اما قصد اصلی هارون این بود که اگر امام به او تمایلی نشان دهد، از این طریق بر ضد ایشان تبلیغ کند و ایشان را بی اعتبار سازد؛ اما امام به آورندۀ کنیز فرمود: «شما به این هدیه‌ها دل بسته‌اید و بدانها می‌نازید؛ من به این هدیه و امثال آن نیازی ندارم.»

هارون پس از شنیدن ماجرا، خشمگین شد و دستور داد که کنیز را به زندان ببرند و به امام بگویند که حضور این کنیز در زندان، اجباری است. بعد از آن، ماموران به صورت پنهانی، مراقب ارتباط کنیز و امام بودند. چیزی نگذشت که جاسوسان خبر آوردند که آن کنیز، بیشتر اوقات در حال سجده است. هارون بی درنگ، کنیز را نزد خود خواند و از او بازجویی کرد؛ ولی او جز نکویی از امام نگفت. هارون به مامور خویش دستور داد که با کسی از این ماجرا چیزی نگوید. کنیزک پیوسته در عبادت بود تا چند روز پیش از وفات امام از دنیا رفت. [۹]

آن بزرگوار، از پلیدی‌ها دوری می‌جست همواره اهل عبادت به صورت‌های گوناگون آن بود؛ با این حال؛ این دعا را بسیار می‌خواند: «خداوندگارا! از تو آسایش هنگام مرگ و گذشت و بخشایش، هنگام حساب را می‌طلبم.» [۱۰]

آنچه خواندید، گوشه‌هایی از زندگی آن معصوم است. فضایل و مناقب آن جناب، آن قدر زیبا است که شنیدن آن تا مدت‌ها جان‌های پاکیزه را سرمست می‌سازد

 نظر دهید »

فعالیت های سیاسی امام هفتم

19 آذر 1397 توسط یا زهرا ادرکنی

 

پربیننده‌ترین اخبار

مهمترین اخبار

زندگانی سیاسی امام موسی کاظم(علیه السلام)

خبرگزاری تسنیم: خلفا می دیدند که امامان را از هیچ راهی و به هیچ وجهی نمی توانند وادار به تمکین بکنند، به همین دلیل بهترین راه و آسان ترین راه را شهادت آن بزرگواران می دانستند، با این که متوجه بودند که شهید کردن ائمه چقدر برایشان گران تمام می شود.

۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۳:۰۷ رسانه ها

 

به گزارش خبرگزاری تسنیم، خلفای معاصر حضرت امام کاظم(علیه السلام) عبارت بو دند از از سال 148 هجری که امام صادق(ع) به شهادت رسید، دوران امامت حضرت کاظم(ع) آغاز گردید. آن بزرگوار با خلفای زیر معاصر بود: 1- منصور دوانیقی (158 - 136)؛ 2- محمد معروف به مهدی (169 - 158)؛ 3- هادی (170 - 169)؛ 4- هارون (193 - 170).

 

 

* اوضاع سیاسی و اجتماعی

یکی از پرسش های مهم در زندگی امام کاظم(ع) این است که چرا آن حضرت دست به قیام مسلحانه نزد؟

در پاسخ می گوییم: وضع سیاسی و اجتماعی عصر امام نشان می دهد که شرایط برای قیام مسلحانه فراهم نبوده است، زیرا در روزگار بنی عباس به ویژه هارون، عرصه چنان بر اهل بیت (علیهم السلام) تنگ بود که کسی توان فعالیت سیاسی و حتی فرهنگی نداشت. راویان حدیث جرئت نداشتند آشکارا از امام کاظم(ع) نام ببرند و مطالب گران بهای تفسیری، فقهی، عرفانی و علمی او را نقل کنند. به همین دلیل آنان آثار گران بها و مطالب مستند حضرت را به صورت کنایه و اشاره می نوشتند و برای یک دیگر می خواندند و با عبارت های زیر از امام یاد می کردند: سمعت ابا ابراهیم، سمعت ابا الحسن، روی عن العبد الصالح، قال العالم او السید، حدثنی الرجل و یا کتبت الیه….

 

* محورهای شرایط سیاسی اجتماعی

محور نخستین: رواج عقاید منحرف و انگیزه ها و واپس گرایی های شعوبی و نژادپرستی و عقاید مختلف دینی.

از خطرناک ترین این تبلیغات زهرآگین، تبلیغ افکار الحادی و کفرآمیز بود که قلب و دل نوجوانان را نشانه گرفته بود. موضع امام موسی(ع) در برابر این تبلیغات، آن بود که با دلایل استوار در برابر آن بایستد و با پوچی و بی مایگی آن به معارضه برخیزد و دوری آن را از منطق و واقعیت توضیح دهد و عیوب آن را باز گوید تا آن جا که گروهی انبوه از پیروان آن عقاید پوچ به اشتباه خود و فساد خط مشی اتخاذی خویش اعتراف کردند و به این دلیل جنبش امام درخشندگی یافت و قدرت علمی آن حضرت منتشر گردید. چندان که گروهی بزرگ از مسلمانان از آن پیروی کردند و آن را پذیرفتند و این امر بر مسؤولان حکومت گران آمد از این رو آنان را تحت فشار و شکنجه قرار دادند و در زمینه های عقیدتی آنان را از گفت وگو باز داشتند تا جایی که امام موسی(ع) ناچار شد به هشام (یکی از اصحاب خود) فرستاده ای گسیل دارد و او را هشدار دهد تا به علت خطرهای موجود، از سخن گفتن خودداری کند و هشام تا مرگ مهدی، از سخن گفتن خودداری کرد.

گروهی کثیر از بزرگان، دانشمندان و راویان حدیث از کسانی که در دانشگاه بزرگ امام صادق(ع) تحصیل می کردند، هنگام اقامت او در یثرب، پیرامون امام موسی(ع) گرد آمدند و ایشان با توانایی و تسلط بسیار بر فقه اسلامی، آرا و عقاید خردمندانه در فقه اسلامی را ابراز کردند.

بسیاری از احکام اسلامی به امام کاظم(ع) منسوب است که در باب حدیث و فقه، تدوین شده است و دانشمندان و راویان حدیث همواره با آن افاضات علمی، همدم شده بودند و احادیث و گفت و گوها و فتواهای او را ثبت می نمودند.

سید بن طاووس چنین روایت کرده است که یاران و نزدیکان امام(ع) در مجلس او حاضر می شدند و لوح هایی در آستین ها داشتند. هرگاه او کلمه ای می گفت یا در موردی فتوا می داد، به ثبت آن مبادرت می کردند.

محور دوم: نظارت مستقیم بر پایگاه های مردمی و طرف داران و پیروان خود و هم آهنگی با آن ها و در پیش گرفتن مواضع سلبی و منفی در برابر حکومت، به منظور ناتوان کردن حکومت از نظر سیاسی و بریدن از آن و حرام کردن تماس با آن و به محاکم دادگستری دولتی، دعوی نبردن و شکایت نکردن، به منظور آماده کردن وسایل سقوط حکومت و نابود کردن آن از نظر سیاسی.

چیزی که امام(ع) را دلیر ساخت تا چنین موضع استواری داشته باشد، آن دگرگونی آشکار و گستردگی و انتشار پایگاه های مردمی ایشان بود. این مطلب با جنبش امام(ع) و فعالیت های منفی او نسبت به حکومت منحرف عباسیان و فرا خواندن او در حرام دانستن یاری کردن حکومت در هر زمینه ای، هم آهنگ شده بود. محور سوم: بیدار کردن وجدان انقلابی امت از راه تشویق آنان برای شورش و مبارزه: علویان، شورش و مبارزه را به کار گرفتند تا وجدان و اراده ی اسلامی را از سقوط در برابر حکام منحرف، نگاه دارند. در این میان پیشوایان معصوم (علیهم السلام) نیز از متعهدان این راه و روش پشتیبانی می کردند.

 

* روش حاکمان و خلفای ستمگر

از سوی دیگر، سیاست و مشی حکومت، ستیز با شیعه بود. ضمن این که نظام استبدادی بنی عباس از موسی بن جعفر(ع) و پیروانش وحشت داشت و کینه و حسد خویش را از راه های مختلف نشان می داد.

هارون نیز روش هادی را ادامه داد و فدک را غصب کرد و نگذاشت منافع آن به حضرت موسی بن جعفر(ع) و اهل بیت برسد. او با گماردن مأموران ویژه، ارتباط مالی امام و شیعیان را قطع کرد تا جایی که آن بزرگوار بارها از سختی معیشت خویش می نالید. افزون بر آن، هارون هر از گاهی برای آن حضرت مزاحمت فراهم می کرد و او را از مدینه به بغداد و یا بصره منتقل می نمود و به بهانه این که مردم را به سوی خود می خواند و کارش به اختلاف و خون ریزی می انجامد، به زندانش می افکند.

هارون در سال 170 ه. ق در برابر قبر پیامبر خدا(ص) برای فریب افکار عمومی چنین گفت: ای پیامبر خدا! برای کاری که تصمیم گرفته ام انجام دهم از تو پوزش می طلبم؛ می خواهم موسی بن جعفر(ع) را زندانی کنم، زیرا او مردم را به خویش دعوت می کند و با این کار در پی اختلاف میان امت تو و ریختن خون آن هاست.

به هر روی، وضع جامعه عصر امام کاظم(ع) به گونه ای بود که قیام مسلحانه ره به جایی نمی برد. به همین دلیل آن حضرت تصمیم گرفت از راه های دیگری با حکومت طاغوت مبارزه کند، که در ادامه به بعضی از آن ها اشاره می کنیم.

 

* شیوه های مبارزه امام

1 - فر هنگ سازی برای تشکیل حکومت

خلفای معاصر امام ازجمله هارون می دانست که امام کاظم(ع) و پیروانش، وی را غاصب خلافت پیامبر و زمام دار ستمگری می دانند که با زور و قدرت، سرنوشت مسلمانان را در دست گرفته است و اگر روزی قدرت را به دست آورند، در نابودی حکومت او لحظه ای درنگ نخواهند کرد. از سوی دیگر، دشمنان نیز می دانستند که امام در صدد تشکیل حکومت است و آن را حق خود می داند. از این رو نسبت به آن حضرت، حساس و در صدد از بین بردن او بودند.

در مقابل، امام کاظم(ع) نیز از راه های مختلف سعی می کرد فرهنگ تشکیل حکومت اسلامی در جامعه نهادینه شود. این امر بسیار مهم بود، زیرا این اندیشه به وجود می آمد که حکومت از آنِ خاندان پیامبر است و بنی عباس آن را غصب کرده اند. گفت و گوی زیر که میان پیشوای هفتم و هارون رخ داده، به خوبی از اهداف عالی امام در زمینه تشکیل حکومت اسلامی و نیز از نیات پلید هارون، پرده بر می دارد.

روزی هارون (شاید به منظور آزمایش و کسب آگاهی از آرمان امام هفتم) به آن حضرت اعلام کرد که حاضر است «فدک» را به او برگرداند. امام(ع) فرمود: در صورتی حاضرم فدک را تحویل بگیرم که آن را با تمام حدود و مرزهایش پس بدهی. هارون پرسید: حدود و مرزهای آن کدام است؟ امام فرمود: اگر حدود آن را بگویم هرگز پس نخواهی داد. هارون اصرار کرد و سوگند یاد نمود که این کار را انجام خواهد داد. آن گاه امام حدود آن را چنین تعیین فرمود: حدّ اولش، عدن؛ حدّ دومش، سمرقند؛ حدّ سومش، آفریقا و حدّ چهارمش مناطق ارمنیه و بحر خزر است. هارون که با شنیدن هر یک از این حدود، تغییر رنگ می داد و به شدت ناراحت می شد، نتوانست خود را کنترل کند و با خشم و ناراحتی گفت: در این صورت چیزی برای ما باقی نمی ماند. امام فرمود: می دانستم که نخواهی پذیرفت و به همین دلیل از گفتن آن امتناع داشتم.

2 - نفوذ در حکومت

یکی از روش های بسیار مهم مبارزه امام، نفوذ در حکومت غاصب بود. این رویکرد هم موجب حفظ شیعیان می شد و هم امام از سیاست های حکومت آگاهی می یافت و در سمت و سوی مبارزه امام و شیعیان تأثیرگذار بود؛ بدین معنا که راه کارهای مناسبی برای مبارزه علیه حکومت و حفظ شیعیان پیش بینی می نمودند. بدین منظور امام برای سامان دادن به مبارزات سیاسی و حمایت از نیروهای شیعی، برنامه ای تدارک دید که بر اساس آن نیروهای فعال و مطمئن، در مسؤولیت های کلیدی حکومت قرار می گرفتند که یکی از اعضای فعال آن، «علی بن یقطین» بود. وی بارها از امام(ع) خواست که اجازه دهد از مسؤولیت های خویش در حکومت بنی عباس کنار رود، لکن امام(ع) بدان رضایت نداد و او را با کلمات زیر دل گرم نمود که شاید خداوند به وسیله تو شکسته احوالی ها را جبران و آتش فتنه مخالفان را از دوستان خویش دفع کند. بعضی از ثمرات نفوذ افراد مؤمن در دستگاه خلافت جور بدین قرار است:

2 - 1 - رساندن اطلاعات داخلی حکومت به امام علیه السلام

مرحوم مجلسی می نویسد: زمانی که قیام شهید حسین (فخ) سرکوب شد، سرهای آنان به همراه عده ای اسیر برای موسی فرزند مهدی، از خلفای بنی عباس، فرستاده شد. او دستور داد که اسرا کشته شوند و از دیگر علویان سخن به میان آورد تا این که به نام امام موسی بن جعفر(ع) رسید و با خشم زیاد اظهار داشت که حسین (فخ) به دستور او قیام کرده است زیرا او وصی این خاندان است. خدا مرا بکشد اگر او را زنده نگه دارم. در این زمان بود که علی بن یقطین، واقعه را به صورت مکتوب به حضور امام تقدیم داشت و آن حضرت را از این تصمیم با خبر نمود.

2 - 2 - پشتیبانی مالی از امام علیه السلام

مرحوم کشّی در رجال خود می نویسد: علی بن یقطین، نامه ها و اموال فراوانی را توسط دو نفر از معتمدان خویش برای امام ارسال کرد. قرار ملاقات در بیرون مدینه در محلی به نام «بطن الرمه» بود. امام شخصاً طبق قرار در آن مکان حضور یافت و اموال را از آنان تحویل گرفت. سپس نامه هایی از آستین خود بیرون آورد و فرمود: این ها جواب نامه های شماست، برگردید و آن را به علی بن یقطین برسانید.

2 - 3 - کمک مالی به شیعیان

علی بن یقطین برای کمک مالی به شیعیان و حمایت از آنان، هر سال عده ای را از طرف خود به حج می فرستاد و به این بهانه، پول های فراوانی به آن ها می پرداخت. مرحوم قمی از قول یونس می نویسد که در یکی از سال ها برای علی بن یقطین 150 حج گزار برشمردند. هم چنین در مواردی که شیعیان می بایست مالیات بپردازند، به ظاهر از آن ها می گرفت، ولی به صورت پنهانی به آنان بر می گرداند.

3 - رازداری (تقیّه مداراتی)

یکی از روش های مبارزه امام علیه حکومت، تقیّه بود. این امر در سازماندهی و حفظ یاران بسیار مؤثر بود زیرا موجب می شد که نیروها شناسایی نشوند و شیعیان به سازماندهی خود بپردازند تا در فرصت مناسب علیه حکومت مبارزه کنند. بدین سان حضرت به یاران خود دستور دادند که در بعضی موارد تقیّه کنند. در حقیقت، تقیّه مداراتی، تغییر روش مبارزه بود. معمربن خلاد که از یاران موسی بن جعفر(ع) بود، از آن حضرت پرسید: چگونه باید در برابر حاکمان ستمگر ایستاد و از اسلام پاسداری کرد؟ امام در پاسخ، از قول جدّش امام باقر(ع) نقل کرد که می فرمود: رازداری و با پوشش عمل کردن، از برنامه های دینی من و پدران من است؛ آن که عمل به تقیّه نمی کند، ایمان ندارد.

4 - مبارزه منفی

یکی از روش های امام در برخورد با حکومت جور، مبارزه منفی علیه آن بود که در قالب های مختلف ازجمله عدم مساعدت مالی به حکومت، ظهور می نمود. روزی امام کاظم(ع) صفوان بن مهران جمال را احضار کرد. وی هر سال در موسم حج، شترانش را در اختیار هیئت خاصی از دربار هارون می گذاشت تا به حج بروند و مراسم به جای آورند و یا احیاناً بر مراسم حج نظارت داشته باشند. هنگامی که صفوان خدمت امام کاظم(ع) رسید، فرمود: صفوان! یک عمل تو همه کارهای زیبایت را زیر سؤال برده است؟ با تعجب پرسید: فدایت شوم مگر چه کرده ام؟ امام فرمود: کرایه دادن شترها به هارون برای مراسم حج، کار مناسبی نیست. عرض کرد: من برای سفر حج کرایه می دهم و خودم همراه آنان نیستم، بلکه عده ای از غلامان را می فرستم. امام فرمود: صفوان! دوست نداری ستمگران زنده بمانند تا اجاره شترهایت را بعد از حج پرداخت کنند؟ عرض کرد: البته که دوست دارم. حضرت فرمود: هر کس بقای هارون و هیئت حاکمه اش را دوست بدارد، از آنان است و هر کس از ایشان باشد به جهنم فرو می افتد.

چون صفوان سخنان امام را شنید همه شترهای اجاره ای خویش را فروخت. وقتی هارون متوجه شد او را احضار و سرزنش کرد. صفوان گفت: من پیر شده ام و توان ندارم. غلامان هم کارها را به طور شایسته و درست انجام نمی دهند. هارون با عصبانیت رو به صفوان کرد و سری تکان داد و گفت: خاموش! من می دانم چه کسی به شما فرمان می دهد. کار موسی بن جعفر است. صفوان گفت: من با موسی بن جعفر(ع) ارتباط ندارم، او در کارهای من دخالتی نمی کند. هارون در پایان گفت: اگر سابقه همکاری تو نبود، نابودت می کردم. مبارزه منفی امام هفتم(ع) با حکومت هارون چنان بود که شایعه فتوای حضرت مبنی بر حرمت ولایت و حاکمیت هارون در جامعه وجود داشت و کمترین مسامحه ای از حضرت در برخورد با حکومت بنی عباس دیده نمی شد.

5 - تربیت اندیشمندان فکری و سیاسی

امام کاظم(ع) با این که از سوی حکومت هارون تحت فشار بود و بخش عمده ای از عمرش را در زندان گذراند، اندیشمندانی تربیت کرد که در برابر حکومت جور و گروه های انحرافی می ایستادند و در عرصه علمی و اجتماعی از وثاقت و اطمینان بالایی برخوردار بودند. امام می دانست که هدایت شیعیان و مبارزه با حکومت، نیاز به انسان های سیاست مدار، متدیّن و عالم دارد تا مسیر او را ادامه دهند. شاگردان امام نیز با روش های گوناگون به مبارزه علیه حکومت اقدام می کردند. حتی بعضی از شاگردان و تربیت یافتگان امام با بیان جایگاه حکومت و امامت و این که حکومت، حق خاندان پیامبر(ص) است، با حکومت وقت مبارزه می کردند. بعضی از آن ها همانند یونس بن عبدالرحمان، صفوان بن یحیی، محمدبن ابی عمیر، عبدالله بن مغیره، حسن بن محبوب سراد و احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، از اصحاب اجماع شمرده شده اند. عظمت این بزرگان چنان بود که راویان و محدّثان هرگاه حدیث و روایت خود را منتهی به یکی از افراد فوق می دیدند، آرامش خاطر پیدا می کردند. آنان تألیفات فراوانی داشتند و برخی از آن ها سال های بسیاری را در زندان گذرانده بودند؛ همانند:

1- یونس بن عبدالرحمان: او استعداد بسیار بالایی داشت. در مقابله با افراد و گروه های مخالف، نزدیک به هزار جزوه و مقاله نوشت، تا جایی که گفته شد: دانش ائمه اهل بیت (علیهم السلام) به چهار نفر منتهی می گردد: سلمان فارسی، جابر، سید و یونس بن عبدالرحمان.

درباره یونس نوشته اند: وی زیاد به حج رفت و خود می گفت: در محضر معصوم بیست سال گوش دادم و بعد از آن بیست سال پرسیدم و بیست سال هم به پرسش دیگران پاسخ دادم.

2- محمدبن ابیعمیر: وی تألیفات فراوانی داشت و بسیار زاهد و متّقی بود. وی را به زندان های طولانی مدت محکوم کردند، لکن از ترس این که مبادا کتاب ها و تألیفاتش را نابود کنند، مبلغ یکصد و بیست هزار درهم به سندی پرداخت و بعد از مدتی از زندان خارج شد و به سراغ کتاب ها و تألیفات دفن شده در گوشه منزلش رفت، ولی همه آن ها را پوسیده و نابودشده یافت. شاید همین وضعیت سبب گردید که آن چه بعداً نقل کرد به صورت مرسله باشد؛ لکن اطمینان و وثاقت بالای وی باعث گردید که روایات مرسله اش همانند روایاتِ مستند دیگران، معتبر به شمار آید.

6 - حمایت از انقلابیان

گرچه امام خود به دلیل فراهم نبودن شرایط، قیام مسلحانه انجام نداد، اما مبارزه امام در قالب دیگر بروز نمود و آن، حمایت از قیام ها و نهضت های انقلابی بود. ازجمله این قیام ها، قیام شهید فخ (حسین بن علی بن حسن المثنی بن الحسن المجتبی - علیه السلام - ) بود، که حضرت از آن حمایت کرد.

وی که از ستم ها و فشارهای روحی فرماندار مدینه به علویان به ستوه آمده بود، دست به قیام مسلحانه زد و این در زمانی بود که «هادی»، خلیفه ستمگر عباسی حکومت را در دست داشت. قرار شد شبانگاهان قبل از اذان صبح حرکت آغاز شود. حسین که رهبری قیام را عهده دار بود به خدمت امام موسی(ع) رسید. حضرت توصیه هایی به او فرمود: تو شهید خواهی شد، ضربه ها را نیکو بزن و نهایت تلاش خود را بنما. این مردم، فاسق هستند، به ظاهر ایمان دارند، اما در باطن، نفاق و شک را پنهان می دارند. همه ما مملوک خداییم و به سوی او باز می گردیم.

7 - حفظ نیروهای کارآمد

امام کاظم(ع) علاوه بر نیروسازی وتربیت آن ها سعی می کرد نیروهای قدرتمند، مقاوم و آشنا به مصالح اسلام را حفظ کند و در مقاطع مختلف از آنان بهره بگیرد. هم چنین توجه داشت که در حدّ امکان آن ها شناسایی نشوند، بلکه با پوشش های مختلف چنان عمل کنند که هیچ گونه حساسیتی در حاکمان غاصب عباسی به وجود نیاید. علی بن یقطین با تمام اخلاص در خدمت موسی بن جعفر(ع) بود، در حالی که پست وزارت داشت و خمس اموال خویش را به حضرت می داد و به وسایط گوناگون به یاران آن بزرگوار مساعدت می نمود. او زمانی اراده کرد هدایای ارزشمندی را که به وی می دادند، به آن امام همام بدهد. در یک مورد او پارچه گران بهایی را که هارون به وی هدیه داده بود، برای آن حضرت فرستاد. لکن امام چون می خواست این نیروی ارزشمند را حفظ کند، آن را برگرداند و فرمود: از امروز سعی کن وضوی خویش را بر روش هارون و اهل سنّت انجام دهی.

از سوی دیگر، مأموران هارون مراقب تماس ها و چگونگی وضعیت علی بن یقطین بودند. آنان گزارش هایی را علیه وی داده بودند که با موسی بن جعفر(ع) در تماس است و لباس و هدیه مخصوص شما را به ایشان داده و حتی وضو و نمازش را بر روش مذهب اهل بیت(ع) انجام می دهد. هارون در پی این گزارش ها او را احضار کرد و با ناراحتی تمام گفت: اگر چنین ادعایی درست باشد، خون تو را خواهم ریخت… از او پرسید: آن لباسی را که هدیه دادم چه کردی؟ علی پاسخ داد: در داخل بقچه ای گذارده و برای تبرّک آن را حفظ کرده ام. هارون یک نفر از کارگزارانش را در پی هدیه فرستاد و با آدرسی که علی بن یقطین داده بود، هدیه را مُهرشده آوردند.

در مرحله دیگر، جاسوسان هارون گزارش دادند که او نماز را همانند شیعه می خواند. هارون مراقبانی بر علی گماشت و سرانجام دریافت که او همچون اهل سنّت نماز می گزارد. هارون خشم خود را فرو برد و رو به علی کرد و گفت: هرگز سخن هیچ سعایت کننده ای را علیه تو نخواهم پذیرفت.

شهید مطهری(ره) می نویسد: علی بن یقطین، وزیر هارون است، شخص دوم مملکت است، ولی شیعه است، اما در حال استتار. او ظاهرش با هارون است، اما به هدف های موسی بن جعفر(ع) خدمت می کند و امام به او دستورهایی داد و وی اجرا کرد و مصون ماند.

در پایان باید گفت: شیوه های مبارزه سیاسی امام به موارد ذکرشده خلاصه نمی شود، بلکه امام در قالب دعا، موعظه و حتی زندان رفتن به مبارزه با حاکمان عباسی پرداخت و سرانجام حکومت، آن امام بزرگوار را به شهادت رساند.

شهید مطهری(ره) بعد از ذکر عوامل و علل به شهادت رساندن امام کاظم(ع) می نویسد: خلفا می دیدند که امامان را از هیچ راهی و به هیچ وجهی نمی توانند وادار به تمکین بکنند، به همین دلیل بهترین راه و آسان ترین راه را شهادت آن بزرگواران می دانستند، با این که متوجه بودند که شهید کردن ائمه چقدر برایشان گران تمام می شود.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 49
  • ...
  • 50
  • 51
  • 52
  • ...
  • 53
  • ...
  • 54
  • 55
  • 56
  • ...
  • 80
مهر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    

یا زهرا ادرکنی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مناسبتها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس